English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3787 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
neutral technology U تکنولوژی بی طرف در رابطه با عوامل تولید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
elasticity of factor substitution U کشش جانشینی عوامل مقیاسی از درجه قابلیت جانشینی بین عوامل تولید در هر فرایند تولیدی
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
agents of production U عوامل تولید
factors of production U عوامل تولید
production factors U عوامل تولید
factor markets U بازارهای عوامل تولید
fixed factor U عوامل ثابت تولید
fixed factor U عوامل تولید ثابت
mobility of factors of production U تحرک عوامل تولید
factor cost line U خط هزینه عوامل تولید
factor mobility U تحرک عوامل تولید
inputs U عوامل تولید منابع
factor earnings U درامد عوامل تولید
elements of expense U عوامل تولید هزینه
factor payments U پرداختهای عوامل تولید مانند
variable factors U عوامل قابل تغییر تولید
non specific factors of production U عوامل غیر اختصاصی تولید
input output table U این جدول جریان عوامل تولید
relations of production U رابطه تولید
computer output microfilm U فیلم تولید شده با سیگنالهای کامپیوتری تکنولوژی ضبط خروجی کامپیوتر روی میکروفیلم
fission products U عوامل تولید شده در اثر تجزیه اتمی بقایای شکافت هستهای
p channel mos U تکنولوژی نیمه هادی اکسیدفلزی نسبتا" قدیمی برای دستگاههایی که با تکنولوژی LSI ساخته شده اند
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
state of the art U جدیدترین تکنولوژی تکنولوژی جدید
capital intensive goods U کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
psychomancy U رابطه با روح رابطه ارواح باهم
external diseconomies U عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
okuns law U براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
equation of exchange U همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول
nexus U رابطه رابطه داخلی
v , series U سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
I am done with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
I am [have] finished with you. U رابطه بین من و تو تمام شد! [رابطه بین دوست پسر و دوست دختر]
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
tech U تکنولوژی
techs U تکنولوژی
technology U تکنولوژی
technologies U تکنولوژی
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
technologies U ابزارشناسی تکنولوژی
nuclear engineering U تکنولوژی هستهای
soft technology U تکنولوژی نرم
neutral technology U تکنولوژی خنثی
technology U ابزارشناسی تکنولوژی
architectonic U تکنولوژی ساختمان
backstop technology U تکنولوژی با صرفه
backstop technology U تکنولوژی پشتیبان
institute of technology U انستیتو تکنولوژی
instructional technology U تکنولوژی اموزشی
nuclear technology U تکنولوژی هستهای
appropriate technology U تکنولوژی مناسب
choice of technology U انتخاب تکنولوژی
electrotechnology U تکنولوژی برق
elecric technology U تکنولوژی برق
information technology U تکنولوژی اطلاعات
appropriated technology U تکنولوژی متناسب
transfer of technology U انتقال تکنولوژی
technology transfer U انتقال تکنولوژی
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
technologies U دانش فنی تکنولوژی
data processing technology U تکنولوژی پردازش داده
technology U دانش فنی تکنولوژی
automatic control technology U تکنولوژی اتوماتیک کنترل
labor augmenting tednological progress U پیشرفت تکنولوژی کارافزا
safety interlock U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety locking device U قفل ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
automotive U تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
automotive engineering U تکنولوژی اتومکانیک مهندسی مکانیک اتومبیل
coherence U فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
safety locking devices U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
safety interlocks U قفل های ایمنی [تکنیک و تکنولوژی]
icot U موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
globe valve U شیر بشقابی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
globe valve U شیر سوپاپی [صنعت] [تکنولوژی ] [مهندسی]
effects U عوامل
m factors U عوامل ام
famos U Floating تکنولوژی ساخت دستگاههای ذخیره بار
mcc U انجمن ریزالکترونیک و تکنولوژی کامپیوترTechnology andComputer icroelectronic
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
total factor productivity U بازدهی کل عوامل
constant factors U عوامل ثابت
variable factors U عوامل متغیر
elements of expense U عوامل هزینهای
factor proportion U نسبت عوامل
factor productivity U بازدهی عوامل
factor price U قیمت عوامل
factor demand U تقاضای عوامل
excusatory conditions U عوامل رافعه
complementary factors U عوامل مکمل
technical data U عوامل فنی
natural agents U عوامل طبیعی
demand factors U عوامل تقاضا
motivational factors U عوامل محرکه
adverse factors U عوامل نامساعد
justificatory conditions U عوامل موجهه
institutional factors U عوامل نهادی
psychological factors U عوامل روانی
allocative factors U عوامل تخصیصی
balancing factors U عوامل جبرانی
human factor U عوامل انسانی
growth factors U عوامل رشد
aerodynamic factors U عوامل ایرودینامیکی
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
opto electronics U تکنولوژی مربوط به مجتمع سازی دانش نور و الکترونیک
ergonomics U علم و تکنولوژی ایمنی راحتی و سادگی استفاده ازماشین
weathering U اثر عوامل جوی
competitive factors U عوامل محرک رقابت
ingredient U داخل شونده عوامل
aiming group U عوامل مثلث گیری
mechanism U عوامل مکانیکی مکانیزم
mechanisms U عوامل مکانیکی مکانیزم
o technique U تحلیل عوامل زمانی
factor productivity U بهره دهی عوامل
retarding factors U عوامل کند کننده
factor price equalization U برابرسازی قیمت عوامل
polygene U عوامل توارثی غیرهمردیف
additional production personnel عوامل دیگر تولد
factor analysis U تجزیه و تحلیل عوامل
diseconomies U عوامل زیان اور
factor price distortions U انحراف قیمت عوامل
human factors engineering U مهندسی عوامل انسانی
cryptovariable U عوامل متغیر رمز
ingredients U داخل شونده عوامل
market forces U عوامل موثردر بازار
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
aerometeorograph U دستگاه نگارش عوامل هواسنجی
net factor income from abroad خالص درآمد عوامل از خارج
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
reprographics U تکنولوژی ای که شامل واردزیر است فرایندهای تولیدمجدد و نسخه برداری ازمستندات
unpredictable factors U عوامل غیر قابل پیش بینی
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
columnar transposition U تغییر مکان دادن عوامل در ستون
self buried U مدفون شده در اثر عوامل طبیعی
elasticity of factor substitution U وقتی که قیمت نسبی عوامل تغییرمیکند .
ceteris paribus U ثابت بودن تمام عوامل دیگر
map k U ضریب تصحیح عوامل یاعناصر نقشهای
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
bleaching materiel U پودر شستشو برای رفع الودگی عوامل شیمیایی
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
silicon valley U محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
danc solution U نوعی محلول شیمیایی برای رفع الودگی عوامل تاول زا
eurytopic U دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
cim U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به داخل کامپیوتر میباشدicrofilmanufacturing
computer input microfilm U تکنولوژی که مستلزم بکارگیری یک دستگاه ورودی برای خواندن مستقیم محتویات میکروفیلم به درون کامپیوتر میباشد
sound effects U عوامل صوتی که در رادیو وتلویزیون وفیلم سینمایی وغیره موجب صدامیشود
escarpments U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
escarpment U پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
m factors U عوامل موثر دربازاریابی که عبارتند از :messages ,motives,markets ,moneymerchandise and media
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
equations U رابطه
linkages U رابطه
linkage U رابطه
bond U رابطه
contingence U رابطه
correlation U رابطه
relationship U رابطه
connexions U رابطه
relation U رابطه
equation U رابطه
respects U رابطه
respect U رابطه
connection U رابطه
relevancy U رابطه
relevance U رابطه
relationships U رابطه
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
mil formula U رابطه میلیمی
preattunement U هم کوکی [رابطه ای]
trade-offs U رابطه جایگزینی
liaison U بستگی رابطه
functional relation U رابطه تابعی
liaisons U رابطه نامشروع
liaisons U بستگی رابطه
binary relation U رابطه دوتایی
interrelationship U رابطه متقابل
interrelationships U رابطه متقابل
definitional equation U رابطه تعریفی
lesbianism U رابطه جنسی زن با زن
equivalence relation U رابطه هم ارزی
Recent search history Forum search
1Vintage style
2تعریف فونتیک چیست؟
1ترجمه کردن این جمله برام مشکله از لحاظ دستوری جور نمیشه
1i go out with you
1Other factors can introduce poor conditioning.
1Oem
1Capacitated production facility
0رابطه شار و شدت در خورشید یا ستارگان
0تابع تولید همگن چیست؟
0نوشتن صحیح تولید برتر
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com